معنی فارسی connotate
B2به معنای تداعی کردن یا به همراه داشتن معنایی فراتر از معنی اصلی.
To imply or suggest an additional meaning beyond the literal one.
- VERB
example
معنی(example):
کلمه 'خانه' میتواند معنای گرما و امنیت را به همراه داشته باشد.
مثال:
The word 'home' can connotate warmth and safety.
معنی(example):
در ادبیات، بسیاری از نمادها معانی عمیق تری را به همراه دارند.
مثال:
In literature, many symbols connotate deeper meanings.
معنی فارسی کلمه connotate
:
به معنای تداعی کردن یا به همراه داشتن معنایی فراتر از معنی اصلی.