معنی فارسی connotatively
B2به طور کنوتاتیو به حالت یا شکلی از بیان اشاره دارد که معنای ضمنی را منتقل میکند.
In a way that relates to the connotation of words or phrases.
- ADVERB
example
معنی(example):
کلمه میتواند بسته به مخاطب به صورت کنوتاتیو درک شود.
مثال:
The word can be understood connotatively depending on the audience.
معنی(example):
او به صورت کنوتاتیو صحبت میکند تا معانی عمیقتری را در شعرش منتقل کند.
مثال:
She speaks connotatively to convey deeper meanings in her poetry.
معنی فارسی کلمه connotatively
:
به طور کنوتاتیو به حالت یا شکلی از بیان اشاره دارد که معنای ضمنی را منتقل میکند.