معنی فارسی consarcinate
B1وقف کردن یا اختصاص دادن تلاشها به یک هدف خاص.
To allocate or dedicate efforts toward a specific goal.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تلاشهای خود را بهسمت توسعه جامعه اختصاص دهند.
مثال:
They chose to consarcinate their efforts towards community development.
معنی(example):
سازمانهای غیرانتفاعی معمولاً پروژههای خود را برای تأثیر بهتر اختصاص میدهند.
مثال:
Non-profits often consarcinate their projects for better impact.
معنی فارسی کلمه consarcinate
:
وقف کردن یا اختصاص دادن تلاشها به یک هدف خاص.