معنی فارسی consentaneity

B1

وضعیتی که در آن افرادی به طور همزمان و با رضایت عمل می‌کنند.

The quality of occurring together or simultaneously with mutual consent.

example
معنی(example):

همزمانی اقدامات آنها واضح بود.

مثال:

The consentaneity of their actions was evident.

معنی(example):

همزمانی در پروژه‌های گروهی بسیار مهم است.

مثال:

Consentaneity is crucial in collaborative projects.

معنی فارسی کلمه consentaneity

: معنی consentaneity به فارسی

وضعیتی که در آن افرادی به طور همزمان و با رضایت عمل می‌کنند.