معنی فارسی consentaneously
B1به معنای اینکه عمل یا تصمیمگیری به صورت همزمان و با رضایت انجام میشود.
In a manner that is characterized by consent; concurrently.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور همزمان برای رسیدن به هدف خود عمل کردند.
مثال:
They acted consentaneously to achieve their goal.
معنی(example):
تغییرات به طور همزمان توسط تیم پذیرفته شد.
مثال:
The changes were accepted consentaneously by the team.
معنی فارسی کلمه consentaneously
:
به معنای اینکه عمل یا تصمیمگیری به صورت همزمان و با رضایت انجام میشود.