معنی فارسی consequency
B1پیامد، نتیجه یا اثر متعاقب یک عمل یا وضعیت.
The outcome or result of an action or situation.
- NOUN
example
معنی(example):
پیامد اعمال او غیرمنتظره بود.
مثال:
The consequency of his actions was unexpected.
معنی(example):
او درباره پیامد تغییرات زیستمحیطی یاد گرفت.
مثال:
She learned about the consequency of environmental changes.
معنی فارسی کلمه consequency
:
پیامد، نتیجه یا اثر متعاقب یک عمل یا وضعیت.