معنی فارسی consequentiality
B1کیفیت یا وضعیت اثرگذار بودن یک عمل یا حالت.
The quality of having consequences or being consequential.
- NOUN
example
معنی(example):
پیامد این تصمیم به طور کامل تحلیل شد.
مثال:
The consequentiality of the decision was analyzed thoroughly.
معنی(example):
او پیامدهای هر مرحله در این فرآیند را توضیح داد.
مثال:
He explained the consequentiality of every step in the process.
معنی فارسی کلمه consequentiality
:
کیفیت یا وضعیت اثرگذار بودن یک عمل یا حالت.
