معنی فارسی consilient
C1همپیوسته، نظریهها یا ایدههایی که در زمینههای مختلف به هم مرتبط هستند.
Pertaining to diverse fields of knowledge coming together to support a unified theory.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظریهها در زمینههای مختلف به هم پیوسته بودند.
مثال:
The theories were found to be consilient across different fields.
معنی(example):
ایدههای همپیوسته اغلب به درک جامعتری منجر میشوند.
مثال:
Consilient ideas often lead to a more comprehensive understanding.
معنی فارسی کلمه consilient
:
همپیوسته، نظریهها یا ایدههایی که در زمینههای مختلف به هم مرتبط هستند.