معنی فارسی consonantalized
B1شکل یا حالتی که در آن کلمه یا صدا به صورت صوتی تبدیل شده است.
Having been made consonantal.
- VERB
example
معنی(example):
نسخه صوتیشده شعر خواندن آن را آسانتر کرد.
مثال:
The consonantalized version of the poem was easier to read.
معنی(example):
تمام اصطلاحات باید قبل از انتشار صوتی شوند.
مثال:
All terms should be consonantalized before publication.
معنی فارسی کلمه consonantalized
:
شکل یا حالتی که در آن کلمه یا صدا به صورت صوتی تبدیل شده است.