معنی فارسی constances
B1ثباتها به شرایط یا ویژگیهایی اشاره دارد که در طول زمان ثابت ماندهاند.
References to various states of firmness and consistency over time.
- NOUN
example
معنی(example):
ثباتهای آنها در دوستی گروه را متحد نگه داشت.
مثال:
Their constances in friendship kept the group united.
معنی(example):
در شرایط مختلف، تیم نشاندهندهی مقاومت زیادی بود.
مثال:
In various constances, the team showed great resilience.
معنی فارسی کلمه constances
:
ثباتها به شرایط یا ویژگیهایی اشاره دارد که در طول زمان ثابت ماندهاند.