معنی فارسی constitutionless

B1

بدون قانون اساسی، اشاره به وضعیتی دارد که در آن هیچ مجموعه‌ای از قوانین یا اصول پایه‌ای برای مدیریت وجود ندارد.

Lacking a constitution; not governed by a set of fundamental principles or established rules.

example
معنی(example):

جامعه‌ای که قوانین ندارد، بدون قانون اساسی است.

مثال:

A society without rules is constitutionless.

معنی(example):

بدون یک قانون اساسی، به نظر می‌رسد که حکومت بدون قانون اساسی است.

مثال:

Without a constitution, the government seems constitutionless.

معنی فارسی کلمه constitutionless

: معنی constitutionless به فارسی

بدون قانون اساسی، اشاره به وضعیتی دارد که در آن هیچ مجموعه‌ای از قوانین یا اصول پایه‌ای برای مدیریت وجود ندارد.