معنی فارسی constitutioner
B1کسی که قانونی یا اصول اساسی را ایجاد یا تصویب میکند.
A person who creates or enacts a constitution.
- NOUN
example
معنی(example):
قانونگذار در تدوین منشور جدید نقش کلیدی داشت.
مثال:
The constitutioner played a key role in drafting the new charter.
معنی(example):
به عنوان یک قانونگذار، او بیوقفه کار کرد تا اطمینان حاصل کند که حقوق گنجانده شدهاند.
مثال:
As a constitutioner, she worked tirelessly to ensure rights were included.
معنی فارسی کلمه constitutioner
:
کسی که قانونی یا اصول اساسی را ایجاد یا تصویب میکند.