معنی فارسی constrict
B1 /kənˈstɹɪkt/منقبض کردن، به عمل قوی و ناگهانی تنگ شدن یا کم کردن ابعاد یا فضای چیزی اشاره دارد.
To become smaller or narrower; to tighten.
- verb
verb
معنی(verb):
To narrow, especially by application of pressure.
معنی(verb):
To limit or restrict.
example
معنی(example):
هوا سرد میتواند باعث شود که عروق خونی شما منقبض شوند.
مثال:
The cold weather can cause your blood vessels to constrict.
معنی(example):
در طول اسپاسم، عضلات به شدت منقبض خواهند شد.
مثال:
During the spasm, the muscles will constrict tightly.
معنی فارسی کلمه constrict
:
منقبض کردن، به عمل قوی و ناگهانی تنگ شدن یا کم کردن ابعاد یا فضای چیزی اشاره دارد.