معنی فارسی consulating
B1فرآیند مشاوره و بحث با دیگران برای کسب نظر یا کمک.
Engaging in the act of seeking advice or consultation.
- VERB
example
معنی(example):
او در حال مشاوره با هیئت در مورد سیاست جدید است.
مثال:
She is consulating with the board regarding the new policy.
معنی(example):
آنها در حال مشاوره درباره بهترین رویکرد برای پروژه هستند.
مثال:
They are consulating on the best approach for the project.
معنی فارسی کلمه consulating
:
فرآیند مشاوره و بحث با دیگران برای کسب نظر یا کمک.