معنی فارسی contemplance
B1تفکر، به فرایند اندیشیدن و تأمل در مورد یک موضوع خاص اشاره دارد.
The process of contemplating or reflecting on a specific subject.
- NOUN
example
معنی(example):
تفکر در طبیعت میتواند بسیار درمانی باشد.
مثال:
The contemplance in nature can be very therapeutic.
معنی(example):
او در پیادهرویهای روزانهاش تفکر پیدا کرد.
مثال:
She found contemplance in her daily walks.
معنی فارسی کلمه contemplance
:
تفکر، به فرایند اندیشیدن و تأمل در مورد یک موضوع خاص اشاره دارد.