معنی فارسی contemplant
B1تفکر کردن، به عمل اندیشیدن در مورد موضوعات مختلف اطلاق میشود.
To think deeply or reflect on a topic.
- VERB
example
معنی(example):
آنها معمولاً در باغ مینشینند تا تفکر کنند.
مثال:
They often sit in the garden to contemplant.
معنی(example):
تفکر میتواند احساس آرامش به ارمغان آورد.
مثال:
Contemplant can bring a sense of peace.
معنی فارسی کلمه contemplant
:
تفکر کردن، به عمل اندیشیدن در مورد موضوعات مختلف اطلاق میشود.