معنی فارسی contemporised
B1به صورت معاصر درآمده، تغییر یافته تا با شرایط کنونی سازگار باشد.
Made contemporary; updated to fit present-day standards or values.
- VERB
example
معنی(example):
این رمان بهصورت معاصر درآمد تا به خوانندگان امروز جذاب باشد.
مثال:
The novel was contemporised to appeal to today's readers.
معنی(example):
آنها پروژه را معاصر کردند تا با روندهای کنونی همراستا شود.
مثال:
They contemporised the project to align with current trends.
معنی فارسی کلمه contemporised
:
به صورت معاصر درآمده، تغییر یافته تا با شرایط کنونی سازگار باشد.