معنی فارسی contemporized

B1

فعل گذشته 'به روز کردن' به معنای اصلاح و مدرن کردن یک اثر یا ایده.

Past tense of contemporize; having made something contemporaneous.

example
معنی(example):

او رمان کلاسیک را برای نسل جدیدی از خوانندگان به روز کرد.

مثال:

She contemporized the classic novel for a new generation of readers.

معنی(example):

این فیلم رویدادهای تاریخی را به روز کرد تا آنها قابل ارتباط باشند.

مثال:

The movie contemporized the historical events to make them relatable.

معنی فارسی کلمه contemporized

: معنی contemporized به فارسی

فعل گذشته 'به روز کردن' به معنای اصلاح و مدرن کردن یک اثر یا ایده.