معنی فارسی conterminable

B2

که می‌تواند همزمان با چیزی دیگر به پایان برسد.

Capable of being ended at the same time as something else.

example
معنی(example):

اجاره به طور همزمان با ملکی که فروخته شده است، منقضی می‌شود.

مثال:

The lease is conterminable with the property sold.

معنی(example):

این شرایط به هم مرتبط هستند و همزمان منقضی خواهند شد.

مثال:

These terms are conterminable and will expire together.

معنی فارسی کلمه conterminable

: معنی conterminable به فارسی

که می‌تواند همزمان با چیزی دیگر به پایان برسد.