معنی فارسی contester
B1رقیب، شخصی که در یک رقابت یا مسابقه فعالیت میکند.
A person who participates in a contest.
- NOUN
example
معنی(example):
رقیب به شدت مصمم بود که عنوان را ببرد.
مثال:
The contester was very determined to win the title.
معنی(example):
به عنوان یک رقیب با تجربه، او میدانست که چه انتظاری داشته باشد.
مثال:
As a seasoned contester, she knew what to expect.
معنی فارسی کلمه contester
:
رقیب، شخصی که در یک رقابت یا مسابقه فعالیت میکند.