معنی فارسی contorta
B1پیچ خورده، به ویژه درختانی با شاخههای غیر معمول.
Twisted; referring to shapes or forms that are not straightforward.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درخت کانتورتا به خاطر شاخههای پیچیده و منحصر به فردش شناخته میشود.
مثال:
The contorta tree is known for its unique twisted branches.
معنی(example):
در هنر، سبک کانتورتا میتواند حس حرکت ایجاد کند.
مثال:
In art, a contorta style can create a sense of movement.
معنی فارسی کلمه contorta
:
پیچ خورده، به ویژه درختانی با شاخههای غیر معمول.