معنی فارسی contorsion

B1

کانتورسون، به کاری که شامل پیچاندن بدن به اشکال غیرعادی می‌شود، اشاره دارد.

Referring to the act of twisting the body into extraordinary shapes.

example
معنی(example):

کانتوریست با انعطاف‌پذیری‌اش تماشاگران را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The contorsionist amazed the audience with their flexibility.

معنی(example):

در کانتورسون، بدن می‌تواند به اشکال فوق‌العاده‌ای بپیچد.

مثال:

In contorsion, the body can twist into extraordinary shapes.

معنی فارسی کلمه contorsion

: معنی contorsion به فارسی

کانتورسون، به کاری که شامل پیچاندن بدن به اشکال غیرعادی می‌شود، اشاره دارد.