معنی فارسی contortion
B2پیچش، حرکتی غیرمعمول یا غیرطبیعی در بدن، معمولاً به شکل خم شدن یا چرخش.
The act of twisting or bending out of normal shape or position, often used in a physical context.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of contorting, twisting or deforming something, especially oneself.
معنی(noun):
A form of acrobatic display which involves the dramatic bending and flexing of the human body.
example
معنی(example):
اجراکننده سیرک تماشاگران را با مهارت‌های شگفت‌انگیز پیچش خود شگفت‌زده کرد.
مثال:
The circus performer amazed the audience with her incredible contortion skills.
معنی(example):
یوگا می‌تواند به بهبود انعطاف‌پذیری و کاهش پیچش در بدن کمک کند.
مثال:
Yoga can help improve flexibility and reduce contortion in the body.
معنی فارسی کلمه contortion
:
پیچش، حرکتی غیرمعمول یا غیرطبیعی در بدن، معمولاً به شکل خم شدن یا چرخش.
