معنی فارسی contrafacture

B2

آثار یا تولیدات جدیدی که بر اساس الگوهای موجود ساخته شده‌اند.

The creation of a new work that utilizes themes or structures from an existing work.

example
معنی(example):

کار هنرمند به عنوان یک تقلب از سبک‌های موسیقی کلاسیک در نظر گرفته شد.

مثال:

The artist’s work was considered a contrafacture of classical music styles.

معنی(example):

او یک تقلب ایجاد کرد تا به آهنگ‌ساز اصلی احترام بگذارد.

مثال:

He created a contrafacture to honor the original composer.

معنی فارسی کلمه contrafacture

: معنی contrafacture به فارسی

آثار یا تولیدات جدیدی که بر اساس الگوهای موجود ساخته شده‌اند.