معنی فارسی contradivide

B1

تقسیم چیزی به دو یا چند بخش متضاد.

To divide something into opposing or contrasting parts.

example
معنی(example):

این پروژه به هدف تقسیم متضاد اطلاعات برای تجزیه و تحلیل واضح‌تر انجام شد.

مثال:

The project aimed to contradivide the information for clearer analysis.

معنی(example):

ما باید وظایف را به طور متضاد تقسیم کنیم تا از سردرگمی جلوگیری کنیم.

مثال:

We need to contradivide the tasks to avoid confusion.

معنی فارسی کلمه contradivide

: معنی contradivide به فارسی

تقسیم چیزی به دو یا چند بخش متضاد.