معنی فارسی contrafocal

B2

تقاطع کانونی به حالتی اشاره دارد که در آن نقاط کانونی دو یا چند لنز به طور متقابل تنظیم شده‌اند.

Referring to a configuration where the focal points of two or more lenses are arranged in a counter manner.

example
معنی(example):

لنزها به گونه‌ای طراحی شدند که تقاطع کانونی بهتری داشته باشند.

مثال:

The lenses were designed to be contrafocal for better clarity.

معنی(example):

استفاده از آینه‌های تقاطع کانونی فوکوس نورها را بهبود می‌بخشد.

مثال:

Using contrafocal mirrors improves the focus of the lights.

معنی فارسی کلمه contrafocal

: معنی contrafocal به فارسی

تقاطع کانونی به حالتی اشاره دارد که در آن نقاط کانونی دو یا چند لنز به طور متقابل تنظیم شده‌اند.