معنی فارسی contraindications

B1

ضد نشانگرها، عوامل یا شرایطی که نشان می‌دهند درمان نباید انجام شود.

Factors that indicate that a treatment or procedure should not be used.

example
معنی(example):

ضد نشانگرها باید قبل از هر گونه جراحی بررسی شوند.

مثال:

Contraindications need to be reviewed before any surgery.

معنی(example):

چندین ضد نشانگر برای این دارو در دفترچه ذکر شده است.

مثال:

There are several contraindications for this medication listed in the pamphlet.

معنی فارسی کلمه contraindications

: معنی contraindications به فارسی

ضد نشانگرها، عوامل یا شرایطی که نشان می‌دهند درمان نباید انجام شود.