معنی فارسی contraption
B2 /kənˈtɹæp.ʃən/یک دستگاه یا وسیله‌ای که به شکل غیرمعمول و عجیب طراحی شده است.
A mechanical device or gadget, often complicated and unusual in design.
- noun
noun
معنی(noun):
A machine that is complicated and precarious.
معنی(noun):
Any object.
example
معنی(example):
او یک دستگاه عجیب اختراع کرده که می‌تواند درها را باز کند.
مثال:
He invented a strange contraption that can open doors.
معنی(example):
دستگاه قدیمی در گاراژ پر از زباله است.
مثال:
The old contraption in the garage is full of junk.
معنی فارسی کلمه contraption
:
یک دستگاه یا وسیله‌ای که به شکل غیرمعمول و عجیب طراحی شده است.
