معنی فارسی contrapuntist

C1

فردی که در استفاده از تکنیک دوگانگی در موسیقی تخصص دارد.

A person who specializes in the use of counterpoint in music.

example
معنی(example):

به عنوان یک دوگانگی‌ساز، او در خلق تنظیم‌های پیچیدهٔ آواز مهارت داشت.

مثال:

As a contrapuntist, she excelled in creating intricate vocal arrangements.

معنی(example):

کارهای دوگانگی‌ساز در دایره‌های موسیقی کلاسیک بسیار مورد احترام است.

مثال:

The contrapuntist's work is highly regarded in classical music circles.

معنی فارسی کلمه contrapuntist

: معنی contrapuntist به فارسی

فردی که در استفاده از تکنیک دوگانگی در موسیقی تخصص دارد.