معنی فارسی controversed

B2

مواردی که زیر سوال رفته و مورد بحث و جدل قرار گرفته‌اند.

Having been the subject of controversy.

example
معنی(example):

این تصمیم به شدت توسط عموم مورد جدل قرار گرفت.

مثال:

The decision was heavily controversed by the public.

معنی(example):

این مسئله جنجالی نیاز به مدیریت دقیق از سوی رهبران داشت.

مثال:

The controversed issue required careful handling by the leaders.

معنی فارسی کلمه controversed

: معنی controversed به فارسی

مواردی که زیر سوال رفته و مورد بحث و جدل قرار گرفته‌اند.