معنی فارسی conventionality
B1رسمیت، پیروی از شیوهها و آداب متداول و پذیرفته شده در یک جامعه یا گروه.
The state of being conventional; adherence to accepted standards and practices.
- NOUN
example
معنی(example):
رسمی بودن لباس همه را راحت کرده بود.
مثال:
The conventionality of the dress code made everyone feel comfortable.
معنی(example):
بسیاری از مردم در زندگی روزمره خود به رسمیت شناخته شدن اهمیت میدهند.
مثال:
Many people value conventionality in their daily lives.
معنی فارسی کلمه conventionality
:
رسمیت، پیروی از شیوهها و آداب متداول و پذیرفته شده در یک جامعه یا گروه.