معنی فارسی conventionalism

B2

باور یا نظریه‌ای که به سنت‌های پذیرفته شده و روش‌های متعارف احترام می‌گذارد.

A belief or theory that emphasizes adherence to accepted norms and traditional methods.

example
معنی(example):

سنت‌گرایی می‌تواند بیان خلاقانه را در هنر محدود کند.

مثال:

Conventionalism can limit creative expression in the arts.

معنی(example):

با وجود فشار سنت‌گرایی، او تصمیم گرفت مسیر خود را دنبال کند.

مثال:

Despite the pressure of conventionalism, she chose to follow her own path.

معنی فارسی کلمه conventionalism

: معنی conventionalism به فارسی

باور یا نظریه‌ای که به سنت‌های پذیرفته شده و روش‌های متعارف احترام می‌گذارد.