معنی فارسی conveyorizer

B1

چیزی که سبب می‌شود فرایند یا سیستم به نقاله تبدیل شود.

A device or system that transforms a process to operate with a conveyor.

example
معنی(example):

نقاله‌ریز سرعت تولید ماشین‌آلات را بهبود بخشید.

مثال:

The conveyorizer improved the production speed of the machinery.

معنی(example):

نقش او به عنوان نقاله‌ریز در بهینه‌سازی جریان کار بسیار حائز اهمیت بود.

مثال:

Her role as a conveyorizer was crucial in optimizing the workflow.

معنی فارسی کلمه conveyorizer

: معنی conveyorizer به فارسی

چیزی که سبب می‌شود فرایند یا سیستم به نقاله تبدیل شود.