معنی فارسی convulsible

B1

قابل تشنج، وصفی است برای فردی که احتمال بروز تشنج در او وجود دارد.

Susceptible to convulsions.

example
معنی(example):

برخی داروها می‌توانند فرد را به حالت تشنجی وادار کنند.

مثال:

Some medications can make a person convulsible.

معنی(example):

او شرایطی دارد که قابلیت تشنجی داشته و نیاز به پایش دقیق دارد.

مثال:

He has a convulsible condition that requires careful monitoring.

معنی فارسی کلمه convulsible

: معنی convulsible به فارسی

قابل تشنج، وصفی است برای فردی که احتمال بروز تشنج در او وجود دارد.