معنی فارسی convulsionist

B1

تشنج‌کار، فردی که به درمان یا مطالعه تشنج‌ها می‌پردازد.

A person who specializes in the treatment or study of convulsions.

example
معنی(example):

دکتر تشنج به بیماران با احتیاط رسیدگی کرد.

مثال:

The convulsionist treated the patients with care.

معنی(example):

تسنچ‌کار علائم تشنج را توضیح داد.

مثال:

The convulsionist explained the symptoms of seizures.

معنی فارسی کلمه convulsionist

: معنی convulsionist به فارسی

تشنج‌کار، فردی که به درمان یا مطالعه تشنج‌ها می‌پردازد.