معنی فارسی cooeying

B1

عملی که در آن فرد با صدای آرام و دلنشینی برای آرامش دادن یا ابراز محبت به دیگران، به ویژه کودکان یا حیوانات، صحبت می‌کند.

The act of making soft, comforting sounds often used to soothe or express affection.

example
معنی(example):

مادر به آرامی به نوزاد خود کوئی می‌زد.

مثال:

The mother was cooeying softly to her baby.

معنی(example):

او تا زمانی که بچه گربه خوابش ببرد، به آرامی کوئی می‌زد.

مثال:

He kept cooeying until the kitten fell asleep.

معنی فارسی کلمه cooeying

: معنی cooeying به فارسی

عملی که در آن فرد با صدای آرام و دلنشینی برای آرامش دادن یا ابراز محبت به دیگران، به ویژه کودکان یا حیوانات، صحبت می‌کند.