معنی فارسی cooeyed
B1به حالتی اشاره دارد که در آن چشمان شخص به صورت خاصی برق میزنند، معمولاً نشاندهنده شادابی یا هیجان.
Describing eyes that are bright or sparkling, often indicating happiness or excitement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک با چشمان درخشانش به ماشینهای عبوری دست تکان داد.
مثال:
The cooeyed child waved at the passing cars.
معنی(example):
با حالت چشمان خوشحالش، او باعث شد که همه بخندند.
مثال:
With his cooeyed expression, he made everyone smile.
معنی فارسی کلمه cooeyed
:
به حالتی اشاره دارد که در آن چشمان شخص به صورت خاصی برق میزنند، معمولاً نشاندهنده شادابی یا هیجان.