معنی فارسی cooniness
B1شادابی، ویژگی شاداب و زنده بودن یک محیط یا فضا.
The quality of being lively and vibrant.
- OTHER
example
معنی(example):
خصوصیت شاداب بودن این منطقه، آن را بسیار زنده احساس میکرد.
مثال:
The cooniness of the area made it feel very lively.
معنی(example):
شادابی معمولاً در گردهماییهای جشنوارهای قابل مشاهده است.
مثال:
Cooniness can often be seen in festive gatherings.
معنی فارسی کلمه cooniness
:
شادابی، ویژگی شاداب و زنده بودن یک محیط یا فضا.