معنی فارسی coony

B1

کوونی به توصیف چیزی اشاره دارد که به راکون مرتبط است یا شبیه به آن است.

Referring to something related to or resembling a raccoon.

example
معنی(example):

حرکات کوونی راکونی بچه‌ها را مجذوب کرد.

مثال:

The coony movements of the raccoon fascinated the children.

معنی(example):

او کلاهی کوونی به تن داشت که شبیه به خز راکون بود.

مثال:

She wore a coony hat that resembled a raccoon's fur.

معنی فارسی کلمه coony

: معنی coony به فارسی

کوونی به توصیف چیزی اشاره دارد که به راکون مرتبط است یا شبیه به آن است.