معنی فارسی coonier
B1کوونیتر به توصیف درجهای بالاتر از حالت کوونی اشاره دارد.
Comparative form meaning more coony, or resembling more to a raccoon.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کلاه از کلاهی که سال گذشته داشتم، کوونیتر است.
مثال:
This hat is coonier than the one I had last year.
معنی(example):
او در جشنواره یک لباس کوونیتر پیدا کرد.
مثال:
He found a coonier costume at the festival.
معنی فارسی کلمه coonier
:
کوونیتر به توصیف درجهای بالاتر از حالت کوونی اشاره دارد.