معنی فارسی cop hold of
B1گرفتن یا به دست آوردن چیزی، معمولاً به صورت غیررسمی یا سریع.
To take hold of or to acquire something, often in an informal or quick manner.
- VERB
example
معنی(example):
قبل از سفر حتماً وسایل ضروری را به دست بگیر.
مثال:
Make sure to cop hold of the essentials before the trip.
معنی(example):
قبل از ملاقات باید مدارک خود را به دست بگیرم.
مثال:
I need to cop hold of my documents before the meeting.
معنی فارسی کلمه cop hold of
:
گرفتن یا به دست آوردن چیزی، معمولاً به صورت غیررسمی یا سریع.