معنی فارسی coplaintiff
B1شخصی که به همراه شاکی اصلی در یک پرونده حقوقی شکایت میکند.
A person who jointly makes a legal complaint with another party.
- NOUN
example
معنی(example):
شریک شاکی به پرونده حقوقی علیه شرکت پیوست.
مثال:
The coplaintiff joined the legal case against the company.
معنی(example):
به عنوان شریک شاکی، او باید مدارکش را در دادگاه ارائه میکرد.
مثال:
As a coplaintiff, she had to present her evidence in court.
معنی فارسی کلمه coplaintiff
:
شخصی که به همراه شاکی اصلی در یک پرونده حقوقی شکایت میکند.