معنی فارسی copperplated

B1

محصولاتی که با یک لایه نازک از مس پوشیده شده‌اند.

Items that are coated with a thin layer of copper.

example
معنی(example):

او یک گلدان با روکش مسی برای تزیین خریداری کرد.

مثال:

She bought a copperplated vase for decoration.

معنی(example):

ظروف پخت و پز با روکش مسی بسیار بادوام هستند.

مثال:

The copperplated cookware is very durable.

معنی فارسی کلمه copperplated

: معنی copperplated به فارسی

محصولاتی که با یک لایه نازک از مس پوشیده شده‌اند.