معنی فارسی corbet
B1کربت، نوع خاصی از مرغ که در کشاورزی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد.
A specific breed of chicken known for its agricultural significance.
- NOUN
example
معنی(example):
کربت نژاد محبوبی در میان کشاورزان بود.
مثال:
The corbet was a popular breed among farmers.
معنی(example):
او تصمیم گرفت در مزرعهاش مرغهای کربت پرورش دهد.
مثال:
He decided to raise corbet chickens on his farm.
معنی فارسی کلمه corbet
:
کربت، نوع خاصی از مرغ که در کشاورزی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد.