معنی فارسی corblimy
B2عبارتی برای بیان شگفتی یا تعجب از یک موقعیت خطرناک یا نزدیک.
An exclamation expressing surprise or shock in a close call situation.
- INTERJECTION
example
معنی(example):
کوربلمی، این یک تماس نزدیک بود!
مثال:
Corblimy, that was a close call!
معنی(example):
او هنگام لغزیدن تقریباً گفت 'کوربلمی'.
مثال:
She muttered 'corblimy' when she almost slipped.
معنی فارسی کلمه corblimy
:
عبارتی برای بیان شگفتی یا تعجب از یک موقعیت خطرناک یا نزدیک.