معنی فارسی cordlike
B1شبیه به رشته یا سیم، معمولاً در اشاره به اشیاء باریک و کشیده.
Resembling a cord or string.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختمان گیاه ریشههای شبیه به رشته دارد.
مثال:
The structure of the plant has cordlike roots.
معنی(example):
او بسته را با یک رشته شبیه به سیم گره زد.
مثال:
He tied the package with a cordlike string.
معنی فارسی کلمه cordlike
:
شبیه به رشته یا سیم، معمولاً در اشاره به اشیاء باریک و کشیده.