معنی فارسی coree
B1هسته، بخش مرکزی یا اساسی چیزی است که تمام اجزاء دیگر به آن مرتبط هستند.
The central or most important part of something.
- NOUN
example
معنی(example):
هسته موضوع بسیار مهم است.
مثال:
The coree of the matter is very important.
معنی(example):
درک هسته به حل مشکل کمک میکند.
مثال:
Understanding the coree helps solve the problem.
معنی فارسی کلمه coree
:
هسته، بخش مرکزی یا اساسی چیزی است که تمام اجزاء دیگر به آن مرتبط هستند.