معنی فارسی coreflexed
B1هستهای بودن، حالتی که در آن فرد قابلیت انطباق و واکنش به شرایط مختلف را دارد.
The state of being flexible in the central aspect or approach.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او توانست در طول بحث هستهای باقی بماند.
مثال:
He managed to stay coreflexed during the discussion.
معنی(example):
هستهای بودن امکان حل بهتر مشکلات را فراهم میکند.
مثال:
Being coreflexed allows for better problem-solving.
معنی فارسی کلمه coreflexed
:
هستهای بودن، حالتی که در آن فرد قابلیت انطباق و واکنش به شرایط مختلف را دارد.