معنی فارسی corium
B2لایه‌ای از پوست که بافت پیوندی و عروق خونی را شامل می‌شود.
The layer of skin beneath the outer epidermis, containing connective tissue and blood vessels.
- noun
noun
معنی(noun):
The inner layer of skin, the dermis.
معنی(noun):
The deep layer of mucous membranes beneath the epithelium.
معنی(noun):
Armour made of leather, particularly that used by the Romans.
example
معنی(example):
کوریوم لایه‌ای از پوست است که زیر اپیدرم قرار دارد.
مثال:
The corium is the layer of skin beneath the epidermis.
معنی(example):
در آسیب‌های پوستی، کوریوم بسته به شدت آسیب می‌تواند تحت تأثیر قرار گیرد.
مثال:
In skin injuries, the corium may be affected depending on the severity.
معنی فارسی کلمه corium
:
لایه‌ای از پوست که بافت پیوندی و عروق خونی را شامل می‌شود.
