معنی فارسی corkboard

B1

تخته‌ای که با لایه‌ای از چوبک پوشیده شده است و برای چسباندن یادداشت‌ها و عکس‌ها استفاده می‌شود.

A board covered with cork that is used for posting notices or pictures.

noun
معنی(noun):

A kind of strawboard or cardboard in which ground cork is mixed with the paper pulp.

example
معنی(example):

او یادداشت‌ها را روی تخته‌کف‌پوش میخ کرده است.

مثال:

She pinned the notes on the corkboard.

معنی(example):

تخته‌کف‌پوش مکان عالی برای نمایش عکس‌هاست.

مثال:

The corkboard is a great place to display pictures.

معنی فارسی کلمه corkboard

: معنی corkboard به فارسی

تخته‌ای که با لایه‌ای از چوبک پوشیده شده است و برای چسباندن یادداشت‌ها و عکس‌ها استفاده می‌شود.